در این قسمت به توضیح یک سری مفاهیم جدید و همچنین واژه های پرکاربرد در حوزه گزارشگری مالی و ارزشگذاری سرمایه فکری می پردازیم.

انجمن بین المللی گزارشگری یکپارچه (International Integrated Reporting Council)

انجمن بین المللی گزارشگری یکپارچه (IIRC)، ائتلافی جهانی از قانون گذاران، سرمایه گذاران، شرکتها، استانداردگذاران، حسابداران حرفه ای و آکادمی ها و NGO ها بود که رویکرد خود را با این مضمون به اشتراک گذاشت : “ارتباطات بین خلق، حفظ یا کاهش ارزش، گام بعدی در تحول گزارشگری شرکتهاست.” این انجمن چارچوب بین المللی گزارشگری یکپارچه را در سال 2021 برای پاسخ به این نیاز گسترش داده و مبنایی برای آینده ارایه نموده است.

  • تفکر یکپارچه به تصمیم گیری جامعی که در برگیرنده خلق، حفظ یا کاهش ارزش در کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت است، منجر می شود. ابزاری برای حمایت از عمل به تفکر یکپارچه در سه سطح، به ترتیب توسعه یافته است: اصول، ارزیابی/ برآورد و عملیاتی سازی اصول.
  • اصول، برای پاسخ به نیازهای هیات مدیره شرکت و مدیریت ساختار یافته اند و ریشه در چارچوب گزارشگری یکپارچه دارند.

چرخه گزارشگری و تفکر یکپارچه، که منتج به تخصیص سرمایه کارآمد و مولد شده، به عنوان نیرویی برای ثبات مالی و توسعه پایدار عمل خواهد کرد.

اهداف گزارشگری یکپارچه

  • افزایش کیفیت اطلاعات در دسترس تامین کنندگان سرمایه های مالی جهت تخصیص سرمایه کارآمدتر و مولدتر.
  • ترویج رویکردی کارآمدتر و منسجم تر نسبت به گزارشگری شرکتها که رشته های گزارشگری مختلفی را ترسیم می کند و طیف کاملی از عناصری که به طور چشمگیری توانایی یک سازمان در خلق ارزش در طول زمان را تحت تاثیر قرار می دهد، مرتبط می سازد.
  • افزایش پاسخگویی و مباشرت برای مبانی گسترده ای از سرمایه ها (مالی، تولیدی، فکری، نیروی انسانی، جامعه و روابط و طبیعی) و ترویج فهم و درک وابستگی درونی آنها.
  • پشتیبانی از تفکر، تصمیم گیری و اقدامات یکپارچه که بر خلق ارزش در کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت تمرکز دارد.

پیش بینی می شود که در گذر زمان، گزارشگری یکپارچه به قاعده گزارشگری شرکتی تبدیل شود. یک سازمان دیگر ارتباطات متعدد، منقطع و ایستا ایجاد نخواهد کرد. این مهم از طریق فرایند تفکر یکپارچه و استفاده از اصولی مانند اتصال اطلاعات، ارایه خواهد شد.

گزارشگری یکپارچه با تحولات مالی و سایر گزارش ها سازگار است، اما یک گزارش یکپارچه نیز از چندین طریق با سایر گزارش ها و ارتباطات متفاوت است. به طور خاص، بر توانایی یک سازمان برای ایجاد ارزش در کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت تمرکز دارد و در انجام این کار این گزارشگری:

  • تاکیدی آمیخته بر اختصار، تمرکز استراتژیک و جهت گیری آتی، اتصال اطلاعات/ داده ها و سرمایه ها و وابستگی متقابل آنها و
  • تاکیدی بر اهمیت تفکر یکپارچه در سازمان دارد.

تفکر یکپارچه، در نظر گرفتن فعال روابط بین واحدهای عملیاتی و عملکردی مختلف آن و سرمایه هایی است که سازمان استفاده می کند یا تحت تاثیر قرار می دهد. تفکر یکپارچه منجر به تصمیم گیری یکپارچه و اقداماتی می شود که خلق، حفظ یا کاهش ارزش را در کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت در نظر می گیرد.

تفکر یکپارچه اتصال و وابستگی متقابل بین طیف وسیعی از عوامل را که بر توانایی سازمان برای خلق ارزش در طول زمان تاثیر می گذارد، در نظر می گیرد؛ از جمله:

  • سرمایه هایی که سازمان از آنها استفاده می کند یا تحت تاثیر قرار می دهد و وابستگی های متقابل اساسی، از جمله مبادلات بین آنها،
  • ظرفیت سازمان برای پاسخگویی به نیازها و منافع مشروع ذینفعان کلیدی،
  • چگونگی طراحی مدل کسب و کار توسط سازمان و استراتژی خود برای پاسخ به محیط خارجی خود و ریسک ها و فرصت هایی که با آن مواجه است،
  • فعالیت های سازمان، عملکرد (مالی و سایر) و نتایج بر حسب سرمایه ها – گذشته، حال و آینده.

گزارشگری یکپارچه، رویکردی منسجم تر و کارامد تر به گزارشگری شرکت ها را ترویج می کند و هدف آن بهبود کیفیت اطلاعات موجود برای تامین کنندگان سرمایه مالی، برای تخصیص کارامدتر و مولد سرمایه است.

یک گزارش یکپارچه هم ممکن است در پاسخ به الزامات موجود تهیه شود و هم ممکن است یک گزارش مستقل باشد یا به عنوان یک بخش قابل تشخیص، برجسته و قابل دسترس از یک گزارش دیگر باشد. که این باید شامل بیانیه ای از سوی کسانی باشد که عهده دار حاکمیت بوده و مسئولیت این گزارش را می پذیرند.

سرمایه ها، انبار موجودی های ارزش هستند که از طریق فعالیت ها و خروجی های سازمان افزایش، کاهش یا تبدیل می شوند. آنها در چارچوب گزارشگری یکپارچه به عنوان سرمایه مالی، تولیدی، فکری، انسانی، اجتماعی و روابط و سرمایه طبیعی طبقه بندی می شوند، اگرچه سازمان هایی که یک گزارش یکپارچه را تهیه می کنند، ملزم به پذیرش این طبقه بندی یا ساختار گزارش خود در راستای این نوع تفکیک سرمایه نیستند.

توانایی یک سازمان برای خلق ارزش برای خود، برای تامین کنندگان سرمایه مالی، بازده مالی ایجاد می کند. این با ارزشی که سازمان برای ذینفعان و جامعه به طور کلی از طریق طیف گسترده ای از فعالیت ها، تعاملات و روابط خلق می کند، مرتبط است. زمانی که اینها برای توانایی سازمان جهت خلق ارزش برای خود، اهمیت دارند، در گزارش یکپارچه گنجانده می شوند.

اصول راهنمای تهیه گزارش یکپارچه

هفت اصل راهنما زیر بنای تهیه و ارایه یک گزارش یکپارچه، اطلاع رسانی محتوای گزارش و نحوه ارایه اطلاعات را تشکیل می دهد:

تمرکز استراتژیک و جهت گیری آینده: یک گزارش یکپارچه باید بینشی در خصوص استراتژی سازمان و چگونگی ارتباط آن با توانایی سازمان برای خلق ارزش در کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت و استفاده و اثرات آن بر سرمایه ها را فراهم کند.

اتصال اطلاعات: یک گزارش یکپارچه باید تصویری کل نگر از ترکیب، ارتباط متقابل و وابستگی بین عواملی که بر توانایی سازمان برای خلق ارزش در طول زمان تاثیر می گذارد را نشان دهد.

روابط ذینفعان: یک گزارش یکپارچه باید بینشی در خصوص ماهیت و کیفیت روابط سازمان با ذینفعان کلیدی آن ارایه دهد؛ از جمله اینکه سازمان چگونه و تا چه حد نیازها و منافع مشروع خود را درک می کند، در نظر می گیرد و پاسخ می دهد.

اهمیت: یک گزارش یکپارچه باید اطلاعات مربوط به مسایلی را که اساساً بر توانایی سازمان برای خلق ارزش در کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت تاثیر می گذارد، افشا کند.

مختصر بودن: یک گزارش یکپارچه باید مختصر باشد.

قابلیت اطمینان و کامل بودن: یک گزارش یکپارچه باید شامل تمام مسایل با اهمیت، مثبت و منفی، به شیوه ای متعادل و فاقد خطای با اهمیت باشد.

ثبات و قابلیت مقایسه: اطلاعات در یک گزارش یکپارچه باید: (الف) بر مبنایی که در طول زمان (دوره مشخص کوتاه مدت، میان مدت و یا بلند مدت) ثابت است و (ب) به گونه ای که امکان مقایسه با سایر سازمان ها را تا حدی که برای توانایی خود سازمان در خلق ارزش در طول زمان مهم باشد، فراهم می کند، ارایه شود.

عناصر محتوایی

یک گزارش یکپارچه شامل هشت عنصر محتوایی است که اساساً به یکدیگر مرتبط هستند و متقابلاً منحصر به فرد نیستند:

نمای کلی سازمانی و محیط خارجی: سازمان چه کاری انجام می دهد و تحت چه شرایطی فعالیت می کند؟

حاکمیت: ساختار حاکمیت سازمان چگونه از توانایی آن برای خلق ارزش در کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت حمایت می کند؟

مدل کسب و کار: مدل کسب و کار سازمان چیست؟

ریسک ها و فرصت ها: ریسک ها و فرصت های خاصی که بر توانایی سازمان برای خلق ارزش در کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت تاثیر می گذارد چیست و سازمان چگونه با آنها برخورد می کند؟

استراتژی و تخصیص منابع: سازمان می خواهد به کجا برود و چگونه قصد دارد به آنجا برسد؟

عملکرد: سازمان تا چه حد به اهداف استراتژیک خود در این دوره دست یافته است و نتایج آن از نظر تاثیر بر سرمایه ها چیست؟

چشم انداز: سازمان در پیگیری استراتژی خود با چه چالش ها و عدم قطعیت های احتمالی مواجه خواهد شد و پیامدهای بالقوه برای مدل کسب و کار و عملکرد آتی آن چیست؟

مبنای تهیه و ارایه: سازمان چگونه تعیین می کند که چه چیزی باید در گزارش یکپارچه قرار گیرد و چگونه چنین مسایلی اندازه گیری یا ارزیابی می شود؟

دسته بندی و تشریح سرمایه ها

در رقابت پایدار عوامل متعددی تاثیرگذار هستند که بر اساس گزارش جهانی پایداری که برای سال 2023 منتشر شد، عبارتند از: حاکمیت، سرمایه فکری، سرمایه طبیعی، سرمایه اجتماعی، کارایی و قدرت منابع و پایداری اقتصادی.در ادامه به تعریف سرمایه های مختلف می پردازیم.

  • سرمایه مالی– منبعی از وجوه که:
  • برای یک سازمان جهت استفاده در تولید کالا یا ارایه خدمات، در دسترس است.
  • از طریق تامین مالی، مانند بدهی، سهام یا کمک های مالی به دست آمده و یا از طریق عملیات مولد یا سرمایه گذاری ایجاد شده اند.
  • سرمایه تولیدی– اقلام فیزیکی تولید شده (متمایز از اقلام فیزیکی طبیعی) که برای استفاده در تولید کالاها یا ارایه خدمات در دسترس یک سازمان هستند، از جمله:
  • ساختمانها
  • تجهیزات
  • زیر ساختها (مانند جاده ها، بندر ها، پل ها و تصفیه خانه های آب و فاضلاب)

سرمایه تولیدی، اغلب توسط سازمان های دیگر ایجاد می شود، اما شامل دارایی هایی که توسط سازمان گزارشگر برای فروش یا نگهداری برای استفاده شخصی تولید شده، نیز می باشد.

  • سرمایه فکری– (دارایی های) نامشهود سازمانی و دانش بنیان، شامل:
  • مالکیت معنوی، مانند اختراعات، کپی رایت، نرم افزار، حقوق و مجوزها.
  • “سرمایه سازمانی” مانند دانش ضمنی[1]، سیستم ها، روش ها و پروتکل ها.
  • سرمایه انسانی– شایستگی ها، قابلیت ها، تجربه و انگیزه های کارکنان برای نوآوری، شامل:
  • همسویی و حمایت آنها از چارچوب حاکمیت سازمان، رویکرد مدیریت ریسک و ارزش های اخلاقی،
  • توانایی آنها نسبت به درک، توسعه و اجرای استراتژی سازمان،
  • وفاداری و انگیزه آنها برای بهبود فرایندها، کالاها و خدمات، از جمله توانایی آنها برای رهبری، مدیریت و همکاری.
  • سرمایه اجتماعی و ارتباطات (روابط)

نهادهای سازمانی و روابط درون و میان جامعه ای، گروه های ذینفعان و سایر شبکه ها و توانایی به اشتراک گذاری اطلاعات برای افزایش رفاه فردی و جمعی. سرمایه اجتماعی و روابط شامل این موارد است:

  • هنجارهای به اشتراک گذاشته شده، ارزش ها و رفتارهای مشترک،
  • روابط ذینفعان کلیدی و اعتماد و تمایل به مشارکت که یک سازمان آن را توسعه داده و تلاش می کند تا با ذینفعان خارجی، ایجاد و از آن محافظت کند،
  • (دارایی های) نامشهود مرتبط با نام تجاری و شهرتی که یک سازمان توسعه داده است،
  • مجوز اجتماعی یک سازمان برای فعالیت.
  • سرمایه طبیعی

تمام منابع و فرایندهای زیست محیطی تجدید پذیر و تجدیدناپذیر که کالاها یا خدماتی را ارایه می دهند که از موفقیت و آبادانی گذشته، کنونی یا آینده یک سازمان حمایت می کنند. و شامل این موارد است:

  • هوا، آب، زمین، مواد معدنی و جنگل،
  • تنوع زیستی و سلامت اکوسیستم.

همه سرمایه ها به طور مساوی برای همه سازمان ها، مرتبط یا قابل استفاده نیستند. در حالی که اکثر سازمان ها تا حدودی با تمام سرمایه ها تعامل دارند، این تعاملات ممکن است نسبتاً جزئی یا غیرمستقیم باشد که از اهمیت کافی برای این که در گزارش یکپارچه قرار گیرد، برخوردار نیست.

[1]  دانش پنهان و مستتر. مثالهایی از این نوع دانش عبارت است از بصیرت فردی، حس پیش بینی و بینش ذهنی. به دانش غیر رسمی نیز معروف است.

مدیریت دانش

دانش چیست؟ به طور شهودی، ما دانش را داشتن اطلاعات، بینش، تفکر و این قبیل تعابیر می دانیم که ممکن است نگرشی درونی باشد و یا آموزه ای که در کتابها یا سیستم های اطلاعات نرم افزاری ذخیره شده است.

وقتی ما مدیریت را به دانش اضافه می کنیم، می شود مدیریت دانش که به معنای “هدفِ داشتن دانش” است. دانش اغلب برای بهبود عملکرد و فرآیندهای داخلی یک شرکت استفاده می شود تا آن را قوی تر ساخته و به رشد و کیفیت بهتر آن کمک نماید.

با همه این ها، دانش “نامشهود” است و همین ویژگی یک چالش بزرگ برای ورود آن به حوزه حسابداری بوده است؛ با این رویکرد که چون شما نمی توانید دانش را ببینید، پس آن نمی تواند تشریح شود، تغییر و توسعه یابد و یا ارزیابی شود. اما با انجام مطالعات گسترده در حوزه نحوه ارزشگذاری ما توانسته ایم این منابع را با روشی جدید و علمی ارزیابی و ارزشگذاری نموده و در نهایت به عنوان مبلغی در صورت های مالی ارایه دهیم. بدین منظور در وهله اول، دانش باید به “منابع دانش” بدل شود تا بتوانیم از آن استفاده کنیم. منابع دانش می توانند تشریح، توسعه، ارزیابی و در مسیری جدید ادغام شوند. به طور خلاصه، می توانند مدیریت شوند؛ بدین معنا که می توانند در یک بیانیه سرمایه فکری تشریح شوند.

ابتکار، خلاقیت و نوآوری

هر یک از این واژه ها معانی و کاربرد متفاوتی دارند. در مبحث ارزشگذاری سرمایه فکری تمرکز بر روی واژه “ابتکار- initiative” و کاربرد آن است. واژه های ابتکار، خلاقیت و نوآوری در دیکشنری آکسفورد اینگونه تعریف شده اند:

Initiative

 countable– a new plan for dealing with a particular problem or for achieving a particular purpose

uncountable– the ability to decide and act on your own without waiting for somebody to tell you what to do

singular– the power or opportunity to act and gain an advantage before other people do

Creativity

the use of skill and imagination to produce something new or to produce art

Innovation

uncountable– the introduction of new things, ideas or ways of doing something

countable– a new idea, way of doing something, etc. that has been introduced or discovered

همانگونه که از معانی پیداست، ابتکار لزوماً نیاز به مهارت ندارد. چرا که یک برنامه یا یک توانایی برای انجام کاری که منحصر به فرد آن شخص یا سازمان است و تا کنون توسط دیگران انجام نگرفته است، می تواند توسط افراد و یا ابزاری که قابلیت و امکان انجام آن طرح را دارند، صورت پذیرد.

ارزشگذاری سرمایه فکری نیز امری الزامی و در عین حال منحصر به فرد برای سازمان هاست. در این مسیر پس از تشخیص عناصر سرمایه فکری، روایت دانش که در همین صفحه توضیح داده شده است، تدوین می گردد. پس از هر دوره ارزیابی و پایش سرمایه های فکری، مجموعه ای چالش های مدیریت نمایان می شوند که می تواند از سوی هر یک از کارکنان و در هر سطحی شناسایی گردد.

از جنبه های اثربخش ارزشگذاری سرمایه های فکری، به مشارکت کلیه کارکنان، احساس ارزشمندی و رضایت ایشان اشاره شد. این رضایتمندی، در افزایش “ابتکارات” و به کارگیری آنها نمود پیدا می کند.

برای اندازه گیری اثر هر یک از ابتکارات تعریف و اجرا شده، شاخص های معینی تدوین می شوند که به صورت دوره ای، قابل ارزیابی و سنجش است.

هم آفرینی

در فرایند طراحی خدمات، پیچیدگی‌های ذاتی در تعامل با یک اکوسیستم گسترده از عوامل و بازیگران مختلف آشکار می‌شود. این سیستم شامل نقش‌های متعدد، سرویس‌های پشتیبانی و زنجیره‌های علت و معلولی پیچیده‌ای است که در سطوح مختلف عمل می‌کنند و ارائه تجربه‌ای یکپارچه و رضایت‌بخش برای کاربران را تضمین می‌کنند. به عنوان مثال، در صنعت بانکداری، تجارب مشتریان در نقاط تماس متنوعی رخ می‌دهد، زیرا آنها از خدمات متنوعی مانند امنیت، سپرده‌گذاری و طرح های پس‌انداز بهره‌مند می‌شوند. این امر نیاز به درک عمیق و جامع بازیگران دخیل و روابط بین سیستم‌ها را ضروری می‌سازد تا بتوان تجارب مشتریان را بهبود بخشید و برند را تقویت کرد.
هم‌آفرینی، به عنوان یک رویکرد اساسی در طراحی خدمات، بر ایجاد تعادل و همکاری بین شرکت‌کنندگان و به اشتراک‌گذاری تخصص و دیدگاه‌ها تمرکز دارد. این رویکرد چابک و تعاملی، دست‌یابی به بینش‌های عمیق و مشارکت تدریجی ذینفعان و سهامداران (بخشی از سرمایه رابطه ای) را تسهیل می‌کند. با درک دقیق محدودیت‌ها، فرآیندها و تعاملات درونی سیستم (بخشی از سرمایه ساختاری)، می‌توان به درک بهتری از نیازهای کاربران دست یافت و فرآیند طراحی را به درستی هدایت کرد.
هم‌آفرینی فراتر از تحقیقات سنتی کاربر است. این رویکرد به ایجاد فرهنگی می‌پردازد که در آن تیم‌های طراحی و ذینفعان به راحتی دانش و تخصص خود را به اشتراک می‌گذارند (مدیریت دانش) و با هماهنگی در اجرا، به راه‌حل‌های جامع و اثربخش دست می‌یابند. این امر شامل در نظر گرفتن کل سازمان و ایجاد هماهنگی بین بخش‌های مختلف برای ارائه راه‌حل‌هایی است که نیازهای مشتریان و اهداف کسب‌وکار را به طور یکپارچه برآورده می‌کنند. از طریق کارگاه‌های تسهیل‌کننده و تعاملات سازنده، می‌توان از تنوع دیدگاه‌ها و تخصص‌ها بهره مند شد و به نتایجی دست یافت که ارزش واقعی را برای مشتریان و کسب‌وکار به ارمغان می‌آورد.